حضرت داوود در دوره حکومت شائول

حضرت داوود در دوره حکومت شائول (اولین پادشاه بنی اسرائیل) به دربار او راه یافت . در جلد اول کتاب سموئیل (شموئل فصل 16) می خوانیم که به دو علت حضرت داوود نزد شائول پادشاه ارزش یافت . "یکی از خادمین در جواب وی گفت اینک پسر ییشای بت لحمی را دیدم که به نواختن ، ماهر و صاحب شجاعت و مرد جنگ آزموده و فصیح زبان و نیک منظر است و خداوند با وی می باشد" در فصل 17 همان کتاب می خوانیم که شائول پادشاه داوود را با کلاه، زره و شمشیر خود مسلح نمود ولیکن داوود نتوانست با آنها راه برود زیرا با آن وسایل عادت نکرده بود. داوود به شائول گفت ب این سلاح ها نمی توانم بروم زیرا در استعمال آنها مهارت ندارم. پس از آن چون حضرت داوود توانست با گلیات بجنگد، نظر شائول را به خود جلب کرد و نیز نظر به این که او در جنگ با کفار موفقیتی به دست آورد، مورد لطف پادشاه واقع شد و داماد وی شد.علاوه بر این ، او با یوناتان پسر شائول دوست صمیمی بود. شائول به داوود مشکوک می شود و تصور می کند که او در این فکر است که سلطنت را از جانشینانش برباید. هنگامی که داوود می فهمد که شائول قصد کشتنش را دارد از او می گریزد . در این زمان بود که چهارصد نفر از اشخاصی که در تنگنا بودند و زندگی تلخی داشتند گرد او جمع شدند.


داوود و شائول

شائول در جنگ با کفار شکست خورد و کشته شد. این واقعه در زندگی حضرت داوود نقطه عطفی بود . داوود با طرفداران او خانواده خود به شهر حورون رفت . اهالی یهودا به خاطر خدماتی که حضرت داوود به آنها کرده بود پس از مرگ شائول از حمایت خانواده او دست برداشتند و از داوود پشتیبانی نمودند.

از طرف دیگر "آونر بن نر" سرلشگر شائول با شتاب پس از مرگ شائول، "ایش بوشت" پسر شائول را پادشاه کرد در حالیکه حضرت داوود بر حورون و سبط یهودا حکومت میکرد. بین او و خانواده شائول کشمکش وجود داشت . داوود هر روز قوی تر میشد در حالی که خانواده شائول ضعیف می گشت . پس از مرگ "ایش بوشت" و اونر، بنی اسرائیل بدون رهبر ماندند و تنها کسی که می توانست آنها را از حمله کافران مصون نگاه دارد، داوود بود. پیران قوم به حورون رفتند و در آنجا داوود با آنها پیمان بست . در مزامیر داوود آمده است که حضرت داوود کوشش کرد عدالت و انصاف را در بین مردم برقرار سازد.