محقیقن (73 (مزمور را به خود داوید به عنوان سراینده اصلی و نه دریافت کننده منتسب میدانند
«تهیلیم» کتاب مزامیر حضرت داوود یکی از معتبرترین منابع دینی ، اخلاقی و فرهنگ یهودیت است. متن شعرگونه مزامیر حضرت داوود نه تنها بصورت کتاب موجود مورد استفاده یهودیان و علاقمندان میباشد ، بلکه میتوان گفت بخش عمده متون دعاهای روزانه ـ هفتگی و اعیاد و سایر مراسم از مزامیر حضرت داوود تشکیل شده است. مطلب درباره اهمیت «تهیلیم» در فرهنگ دینی و اعتقادی یهودیان در این مختصر نمیگنجد و مطالعه کتاب مزامیر حضرت داوود خود بیان کننده دلنشینترین و گویاترین اصول توحید و ستایش غزلگونه خداوند و نعمات او است که همواره مورد تحسین مردم جهان بوده و البته گاهی نیز با تعابیر نادرست همراه بوده است.
تهیلیم اولین کتاب از سری کتب «کتوبیم» میباشد چنانچه از نام کتاب بر میآید تهیلیم شامل اشعار و سرودهایی در وصف و ستایش الهی و خلقت اوست. تهیلیم تفاوت بارزی باسایر کتب نبوی یهودیان دارد، در نوشتار انبیاء این خداوند است که بوسیله انبیایش با انسانها سخن میگوید، ولی در مزامیر این انسانها هستند که بصورت فردی و یا جمعی با خدا سخن میگویند. گاه با نماز و استغاثه و گاهی با شکرانه و ستایش. یکی از متفکرین میگوید «مزامیر آینههایی هستند که حتی کوچکترین تأثیرات وارد آمده برنفس را همچون، نگرانیها، شادمانیها، ترس، شک، امید، و یاس، رنج و سرگردانی منعکس میسازند». مزامیرحضرت داوید از آنچنان تنوع بیانی و موضوعی برخوردار است که هر نیاز و خواستهای را برآورده میسازد.
شاید بخاطر همین ویژگی است که در ایام قدیم لویها که از نوادههای « لوی» یکی از فرزندان حضرت یعقوب بودند و خداوند مسئولیت تشریفات معبد مقدس را به آنان محول نموده بود، بسیاری از مزامیر را همراه با مراسم قربانی در خانه خدا با آهنگ و نواهای متنوع موسیقی میسرائیدهاند.نوع سرودها تعیین کننده نوع آلات موسیقی و آهنگ مناسب آن سرود خاص بوده، زیرا یک شعر نیایشی با سرود تسبیحی یا شعر مرثیهای متفاوت است. البته با وجود تحقیقات بسیار ماهیت آلاتموسیقی و یا آهنگهایی که در آغاز مزامیر ذکرگردیدهاند، مثل «نخیلوت»،«شمینیت»،«شیگایون»،«شُوشَنیم» و ... بدرستی مشخص نگردیدهاست. هارامبام در شرح مراتب نبوت به درجهای اشاره میکند که انسان در بیداری احساس میکند حالتی در وجود او حادث شده و نیرویی او را به سخن میآورد و او سخنان لطیف و حکمت آمیز و یا ستایش گرانه یا نصایح مفید و حتی مطالب اجتماعی و یا الهیات بر زبان میراند. او این فیض عقلانی را که از جانب خداوند نازل میگردد «روئَح هقودش» مینامد ، و میگوید کتاب تهیلیم حضرت داوید از جمله این کتب است که با درجه «روئَح هقودش » تالیف شدهاند و به همین خاطر این کتاب جزو «کتوبیم» یعنی « با الهام نوشته شده » از مجموعه سهگانه تَنَخ (توراه- نوییم- کتوبیم) جای گرفته است. درباره همین نوع الهام است که حضرت داوید میفرماید: «کلام او بر زبانم جاریاست». در ادبیات و زبان نگارش انبیاء یهود بخصوص در رابطه با صفات و اثرات باریتعالی اصطلاحی در تلمود وجود دارد که میگوید «تورا با زبان انسانها سخن گفته است ». یعنی در ظاهر امر آنطور نوشته شده که تمام قشرهای
مردم بتوانند با ساده اندیشی خود نیز درکی از خداوند بیابند، در غیر این صورت چطور میتوان شکوه و عظمت الهی را به آنان تعلیم داد. بدین خاطر برخی از صفات و افعال مادی برای معرفی و اعلام وجود الهی به عاریه گرفته شده است، زیرا یک نوآموز در ابتدای نگرش، وجود را در محسوسات میبیند. همچنین برای بیان بینیاز بودن و بینقص و کامل بودن خداوند نیز از بعضی کمالات که برای انسانها مصداق دارد استفاده شده است. پس صفات و افعالی در کتب انبیاء، مثل حرکت، نزول، صعود، رفتن، ایستادن، گشتن، نشستن، ساکن شدن، خارج شدن، و آمدن و عبور کردن، که همه آنها صفاتی مادی هستند و درباره جسم مصداق دارند، هرگز به مفهوم مادیشان به خداوند واحد و ازلی و ابدی اطلاق نمیشوند، بلکه برای بیان حضور و نظارت و توانایی و لطف و داوری باریتعالی بصورت تمثیل مورد استفاده قرار گرفتهاند. مزامیر حضرت داوید همچون هر اثر نبوی که سرچشمه از دریای بیکران وحی دارد به یک زمان و مکان و موضوع خاصی محدود نمیشود. بلکه به همه زمانها و نسلها تعلق دارد. هر مزموری، میتواند ضمن داشتن پیام آموزنده خود، ابعاد مختلف و رموز نهفته در خود داشته باشد و به موضوعهای مختلف در زمانهای متفاوت اشاره کند. چنانکه حضرت داوید مزامیرموسوم به هلل هگادول (از مزمور113تا 118 (را در وصف و ستایش خداوند بخاطر معجزات زمان خروج بنی اسراییل از مصر در زمان قدیم و مددهای الهی به موحدین در دوران خودش میسراید و بعدها، حزقیا از پادشاهان یهودا، بخاطر عظمت شکست خوردن سپاهیان سنْحریو) پادشاه آشور) و خلاصی قومش، همین مزامیر نبوی را با نگاهی و برداشتی در رابطه با شگفتیهای زمان خودش میسراید یا بازگو مینماید (690 تا 720 قبل از میلاد). روایتی به نقل از تلمود (باوا بترا 14ب) میگوید «داوید تهیلیم را بهمراهی ده تن از بزرگان یعنی حضرت آدم - ملکی صدق (بقولی لقب حضرت سام فرزند حضرت نوح) - حضرت ابراهیم - حضرت موسی - همان - یِدوتون - آصاف و فرزندان قُورح سرایید- مفسرین مذهبی در توضیح این روایت گفتهاند: حضرت داوید بسیاری از مزامیر دوران قبل از خود را به همراه مزامیری که حتی در دوره او توسط شعرای لوی چون آصاف و همان - یدوتون- سروده شده بودند با " با روئَح هقُودش" دریافت و گردآوری کرده است. شکی نیست که بسیاری از مزامیر به دوران بعد از داوید و حتی تا به زمان حشمونائیم نیز مربوط میشوند. مزمور (45 (را برخی به ازدواج داوید با دختر پادشاه صور و یا یکی از وصلتهای فرزند او سلیمان و برخی آنرا به ازدواج اَحĤو از پادشاهان بنیاسرائیل با "ایزِبِل" دختر پادشاه صیدون مربوط میدانند. مزمورهایی چون ( 74 (و(79 (از دوران خرابی شیلو (853- 875 قبل از میلاد). حشمونائیم و ویرانی خانه خدا سخن به میان آوردهاند. محقیقن (73 (مزمور را به خود داوید به عنوان سراینده اصلی و نه دریافت کننده منتسب میدانند. دو مزمور (72 (و(127 (به حضرت شلُمو(سلیمان) (836 -796 قبل از میلاد) نسبت داده میشد، هر چند در مزمور (72 (سلیمان موضوع شعر است و روشن نیست که آیا خود آنرا سروده یا مزمور درباره او سروده شده است. 12 مزمور به آساف که از اولین شعرای لوی در زمان داوید بوده نسبت داده میشود. 11 مزمور نیز به نوادههای «قورح» که در زمان پادشاهی «یِهوشافاط» (836 -713 قبل از میلاد) از پادشاهان یهودا، بعنوان شعرایی از جامعه لویها معرفی شدهاند منسوباند. یک مزمور به اتان ازراحی «و یکی به همان ازراحی» تعلق دارد که این شخصیتها که در کتاب پادشاهان به عنوان دانشمندان و شعرای معروف در ایام قدیم معرفی شدهاند. افسانههای تلمودی اتان ازراحی را لقب حضرت ابراهیم میدانند. مفسرین مزمور (90 (و بقولی (91 (را نیز به حضرت موسی نسبت دادهاند. برخی نیز مزمور(66 (را به « منَشه» (532-477 قبل از میلاد) از پادشاهان یهودا پس از توبه و بازگشت او بسوی دستورت الهی منسوب میدانن
البته میتوان تصور نمود که اکثر این مزامیر و تفیلاها به وقایع و ماجراهایی که بر سرایندگان و یا جامعه آنها گذشتهاند مربوط بوده، که در زبان و ادبیات خاص و نظم شعری در کلمات مختصر نقش گرفتهاند که درک کامل و واضح آنها را برای خواننده تااندازهای مشکل میسازد. همین روش عبارت پردازی و انشاء بلیغ و استعارهای است که بعد عارفانه و تقدسی خاص به آن بخشیده تا آنجا که یهودیان در موقعیتهای سخت و بیماری و افسردگی با تلاوت آن احساس آرامش میکنند و روحیه مییابند و معتقدند که کلمات ستایشگرانه تهیلیم نردبانی برای صعود و ارتباط قلبی و روحی نزدیکتر انسان با خداوند ایجاد مینماید، و روح و جسم آنها را جلا میدهند وشفا میبخشند
مزمور شصت و نهم
1. برای سالار مغنیان بر شوشنیم، مزمور داوید
2. خد.ایا من را نجات ده، زیرا آبها به جان من در آمده است
3. در خلاب ژرف فرو رفتهام جایی که نتوان ایستاد، به آبهای عمیق درآمدهام و سیل من را میپوشاند
4. از فریاد خود خسته شدهام و گلوی من مخدوش شده، و چشمانم از انتظار خد.ا تار گردیده است
5. آنانی که بیسبب از من نفرت دارند از شمار مویهای سرم زیادهاند، و دشمنان ناحق من که قصد هلاکت من دارند زورآورند، پس آنچه را غصب نکردهام، باز گردانم
6. ای خد.ا تو حماقت من را میدانی، و گناهانم از تو مخفی نیست
7. ای خد.اوند خد.ای صوااُت منتظرین تو به سبب من خجل نشوند، ای خد.ای (بنی) اسرائیل طالبان تو به سبب من را رسوا نگردند
8. زیرا به خاطر تو محتمل ملامت گردیدهام، و رسوایی روی من مرا پوشیده است
9. نزد برادرانم بیگانه شدهام، و نزد پسران مادر خود غریب
10. زیرا غیرت خانة تو من را دربرگرفته است، و ملامتهای ملامتکنندگان تو بر من روا گردیده است
11. روزه داشته جان خود را مثل اشک ریختهام، و این برای من خوار گردیده است
12. پلاس را لباس خود ساختهام، و نزد ایشان ضربالمثل گردیدهام
13. دروازهنشینان دربارة من حرف میزنند، و سرود مِی گساران گشتهام
14. و اما من ای خد.اوند دعای خود را در وقت اجابت نزد تو میکنم، ای خد.ا در کثرت رحمانیت خود و راستی نجات خود من را مستجاب فرما
15. من را از خراب خلاصی ده تا غرق نشوم، و از نفرت کنندگانم و از ژرفیهای آب رستگار شوم
16. مگذار که سیلان آب من را بپوشاند و ژرفی من را ببلعد، و گور دهان خود را بر من ببندد
17. ای خد.اوند من را مستجاب فرما زیرا رحمت تو نیکوست، به کثرت رحمانیتت خود بر من توجه نما
18. و روی خود را از بندهات مپوشان، زیرا در تنگی هستم من را به زودی مستجاب فرما
19. به جانم نزدیک شده آن را رستگار ساز، به سبب دشمنانم من را فدیه ده
20. تو خواری و خجالت و رسوایی من را میدانی، و تمامی دشمنانم پیش نظر تو هستند
21. سرزنش دل من را شکسته است و به شدت بیمار شدهام، انتظار مشفقی کشیدم ولی نبود، و برای تسلیدهندگان (منتظر شدم) اما نیافتم
22. من را برای خوراک زرد آب دادند، و چون تشنه بودم من را سرکه نوشانیدند
23. پس مائدة ایشان پیش روی ایشان تله باد، و چون مطمئن هستند دامی باشد
24. چشمان ایشان تار گردد تا نبیند، و کمرهای ایشان را دائماً لرزان گردان
25. خشم خود را بر ایشان بریز، و شدت غضب تو ایشان را دریابد
26. خانههای ایشان مخروبه گردد، و در خیمههای ایشان هیچ کس ساکن نشود
27. زیرا بر کسی که تو نشان کردهای جفا میکنند، و دردهای کوفتگان تو را اعلان مینمایند
28. گناه بر گناه ایشان مزید کن، و در عدالت تو داخل نشوند
29. از دفتر حیات محو شوند، و با صالحین مرقوم نگردند
30. و اما من مسکین و دردمند هستم پس ای خد.ا نجات تو من را سرافراز سازد
31. و نام خد.ا را با سرود تسبیح خواهم خواند، و او را با حمد تعظیم خواهم نمود
32. و این پسندیدة خدا خواهد بود، بیش از گاو و گوسالهای که شاخها و سمها دارد
33. حلیمان این را دیده شادمان شوند، و ای طالبان خد.ا دل شما زنده گردد
34. زیرا خد.اوند فقیران را مستجاب میکند، و اسیران خود را حقیر نمیشمارد
35. آسمان و زمین او را تسبیح بخوانند، آبها نیز و آنچه در آنها میجنبد
36. زیرا خد.ا صیون را نجات خواهد داد و شهرهای یهودا را بنا خواهد نمود، تا در آنجا سکونت نمایند و آن را متصرف گردند
و ذریّت بندگانش وارث آن خواهند شد، و آنانی که نام او را دوست دارند در آن ساکن خواهند گردید