مزمور هفتاد و دوم-مزمور هفتاد و سوم

محقیقن (73 (مزمور را به خود داوید به عنوان سراینده اصلی و نه دریافت کننده منتسب میدانند

هویت نویسندهٔ پنجاه مزمور باقی مانده روشن نیست، ولی اغلب «عزرا» را نویسنده آنها می‌دانند. مزامیر در طول هزاران سال، سرودهای عبادتی یهودیان و مسیحیان (در کلیسا‌ها و کنیسه‌ها) بوده‌است.


مزمور هفتاد و دوم 1 .مزمور برای شلومو، ای خد.ا انصاف خود را به پادشاه ده، و عدالت خویش را به پسر پادشاه 2 .و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود، و مساکین تو را به انصاف 3 .آنگاه کوهها برای قوم سلامتی را بار خواهند آورد، تپهها نیز(همچنین) بخاطر عدالت (پادشاه) 4 .مساکین قوم را دادرسی خواهد کرد، و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد، و ظالمان را سرکوب خواهد ساخت 5 .از تو خواهند ترسید مادامی که آفتاب باقی است، و مادامی که ماه هست تا همه دورانها 6 .او مثل باران برعلفزار چیده شده فرود خواهد آمد، و مثل بارشهایی که زمین را سیراب میکند 7 .در زمان او صالحان خواهند شکفت، و وفور سلامتی خواهد بود مادامی که ماه نیست نگردد 8 .و او حکمرانی خواهد کرد از دریا تا دریا، و از نهر تا اقصای جهان 9 .به حضور وی صحرانشینان گردن خواهند نهاد، و دشمنان به خاک خواهند افتاد 10 .پادشاهان ترشیش و جزایر هدایا خواهند آورد، پادشاهان شَبا و سبا ارمغانها خواهند رسانید 11 .جمیع سلاطین او را تعظیم خواهند کرد، و جمیع امتها او را بندگی خواهند نمود 12 .زیرا چون مسکین استغاثه کند او را رهایی خواهد داد، و فقیری را که رهانندهای ندارد (نجات میدهد) 13 .بر مسکین و فقیر کَرَم خواهد فرمود، و جانهای مساکین را نجات خواهد بخشید 14 .جانهای ایشان را از ظلم و ستم فدیه خواهد داد، و خون ایشان در نظروی گرانبها خواهد بود 15 .و او زنده خواهد ماند و از طلای شبا بدو خواهد داد، دائماً برای وی دعا خواهد کرد و تمامی روز او را مبارک خواهد خواند 16 .و فراوانی غله در زمین بر قلة کوهها خواهد بود، که ثمرة آن مثل لبنان خروش خواهد کرد، و اهل شهرها مثل علف زمین نشو و نما خواهند کرد 17 .نام او تا به ابد باقی خواهد ماند، اسم او پیش آفتاب دوام خواهد کرد، آدمیان در او برای یکدیگر برکت خواهند خواست، و جمیع امتهای زمین او را سعادتمند خواهند خواند 18 .متبارک باد خد.اوند، خد.ا که خد.ای (بنی) اسرائیل است، که او فقط کارهای عجیب میکند 19 .و متبارک باد نام بلندمرتبة او تا به ابد، و تمامی زمین از جلال او پر بشود آمین و آمین 20 .دعاهای داوید بن ییشی تمام شد


 مزمور هفتاد و سوم 1 .مزمور آساف، هر آینه خد.ا برای (بنی) اسرائیل نیکوست، یعنی برای آنانی که پاکدل هستند 2 .و اما من نزدیک بود که پایهایم از راه منحرف شود، و نزدیک بود که قدمهایم بلغزد 3 .زیرا بر متکبران حسد بردم، چون سلامتی شریران را دیدم 4 .زیرا که (ظاهراً) در مرگ ایشان قیدها نیست، و قوت ایشان مستحکم به نظر میرسد 5 .مثل مردم در زحمت نیستند، و مثل آدمیان مبتلا نمیباشند 6 .بنابراین گردن ایشان به تکبر آراسته است، و ظلم مثل لباس ایشان را میپوشاند 7 .چشمان ایشان از فربهی به در آمده است، و از خیالات دل خود تجاوز میکنند 8 .استهزاء میکنند و حرفهای بد میزنند، و سخنان ظلمآمیز را با صدای بلند میگویند 9 .دهان خود را (برضد) آسمانها باز میکنند، و زبان ایشان همهگیر میشود 10 .پس قوم او بدین جا برمیگردند و آبهای فراوان بدیشان نوشانیده میشود 11 .و ایشان میگویند خد.ا چگونه بداند، و آیا (خد.ای) متعال علم دارد 12 .اینک اینان شریر هستند، که همیشه مطمئن بوده در دولتمندی افزوده میشوند 13 .یقیناً من دل خود را بیهوده پاک پنداشته، و دستهای خود را به پاکی شستهام 14 .و من تمامی روز گرفتار میشوم، و مکافات من هر بامداد حاضر است 15 .اگر میگفتم که چنین سخن گویم، هر آینه بر نسل فرزندان تو خیانت میکردم 16 .چون تفکر کردم که این را بفهمم، در نظر من دشوار آمد 17 .تا به قدسهای خد.ا داخل شدم، آنگاه در آخرت ایشان تأمل کردم 18 .هر آینه ایشان را در جایهای لغزنده گذاردهای، ایشان را به خرابیها خواهی انداخت 19 .چگونه در آنی به هلاکت رسیدهاند، تباه شده از ترسهای هولناک نیست گردیدهاند 20 .مثل خواب کسی چون بیدار شد، ای خد.اوند همچنین چون برخیزی صورت ایشان را ناچیز خواهی شمرد 21 .لیکن دل من تلخ شده بود، و در اندرون خود دلریش شده بودم 22 .و من ابله بودم و معرفت نداشتم، و مثل بهایم نزد تو گردیدم 23 .ولی من دائماً با تو هستم، تو دست راست من را تأیید کردهای 24 .موافق رای خود من را هدایت خواهی نمود، و بعد از این من را به جلال خواهی رساند 25 .کیست برای من در آسمان، و غیر از تو هیچ را در زمین نمیخواهم 26 .اگرچه جسم و دل من زائل گردد، لیکن بنیاد دلم و جوهر من خد.است تا به ابد 27 .زیرا آنانی که از تو دورند هلاک خواهند شد، و آنانی را که از تو منحرف میشوند نابود خواهی ساخت 28 .و اما من را نیکوست که به خد.ا تقرب جویم، بر خد.ا، خد.اوند توکل کردهام، تا همة کارهای تو را بیان کنم


کتاب مزامیر حضرت داوود (ع)

«تهیلیم» کتاب مزامیر حضرت داوود یکی از معتبرترین منابع دینی ، اخلاقی و فرهنگ یهودیت است. متن شعرگونه مزامیر حضرت داوود نه تنها بصورت کتاب موجود مورد استفاده یهودیان و علاقمندان میباشد ، بلکه میتوان گفت بخش عمده متون دعاهای روزانه ـ هفتگی و اعیاد و سایر مراسم از مزامیر حضرت داوود تشکیل شده است. مطلب درباره اهمیت «تهیلیم» در فرهنگ دینی و اعتقادی یهودیان در این مختصر نمیگنجد و مطالعه کتاب مزامیر حضرت داوود خود بیان کننده دلنشینترین و گویاترین اصول توحید و ستایش غزلگونه خداوند و نعمات او است که همواره مورد تحسین مردم جهان بوده و البته گاهی نیز با تعابیر نادرست همراه بوده است.


 تهیلیم اولین کتاب از سری کتب «کتوبیم» میباشد چنانچه از نام کتاب بر میآید تهیلیم شامل اشعار و سرودهایی در وصف و ستایش الهی و خلقت اوست. تهیلیم تفاوت بارزی باسایر کتب نبوی یهودیان دارد، در نوشتار انبیاء این خداوند است که بوسیله انبیایش با انسانها سخن میگوید، ولی در مزامیر این انسانها هستند که بصورت فردی و یا جمعی با خدا سخن میگویند. گاه با نماز و استغاثه و گاهی با شکرانه و ستایش. یکی از متفکرین میگوید «مزامیر آینههایی هستند که حتی کوچکترین تأثیرات وارد آمده برنفس را همچون، نگرانیها، شادمانیها، ترس، شک، امید، و یاس، رنج و سرگردانی منعکس میسازند». مزامیرحضرت داوید از آنچنان تنوع بیانی و موضوعی برخوردار است که هر نیاز و خواستهای را برآورده میسازد.

شاید بخاطر همین ویژگی است که در ایام قدیم لویها که از نوادههای « لوی» یکی از فرزندان حضرت یعقوب بودند و خداوند مسئولیت تشریفات معبد مقدس را به آنان محول نموده بود، بسیاری از مزامیر را همراه با مراسم قربانی در خانه خدا با آهنگ و نواهای متنوع موسیقی میسرائیدهاند.نوع سرودها تعیین کننده نوع آلات موسیقی و آهنگ مناسب آن سرود خاص بوده، زیرا یک شعر نیایشی با سرود تسبیحی یا شعر مرثیهای متفاوت است. البته با وجود تحقیقات بسیار ماهیت آلاتموسیقی و یا آهنگهایی که در آغاز مزامیر ذکرگردیدهاند، مثل «نخیلوت»،«شمینیت»،«شیگایون»،«شُوشَنیم» و ... بدرستی مشخص نگردیدهاست. هارامبام در شرح مراتب نبوت به درجهای اشاره میکند که انسان در بیداری احساس میکند حالتی در وجود او حادث شده و نیرویی او را به سخن میآورد و او سخنان لطیف و حکمت آمیز و یا ستایش گرانه یا نصایح مفید و حتی مطالب اجتماعی و یا الهیات بر زبان میراند. او این فیض عقلانی را که از جانب خداوند نازل میگردد «روئَح هقودش» مینامد ، و میگوید کتاب تهیلیم حضرت داوید از جمله این کتب است که با درجه «روئَح هقودش » تالیف شدهاند و به همین خاطر این کتاب جزو «کتوبیم» یعنی « با الهام نوشته شده » از مجموعه سهگانه تَنَخ (توراه- نوییم- کتوبیم) جای گرفته است. درباره همین نوع الهام است که حضرت داوید میفرماید: «کلام او بر زبانم جاریاست». در ادبیات و زبان نگارش انبیاء یهود بخصوص در رابطه با صفات و اثرات باریتعالی اصطلاحی در تلمود وجود دارد که میگوید «تورا با زبان انسانها سخن گفته است ». یعنی در ظاهر امر آنطور نوشته شده که تمام قشرهای

مردم بتوانند با ساده اندیشی خود نیز درکی از خداوند بیابند، در غیر این صورت چطور میتوان شکوه و عظمت الهی را به آنان تعلیم داد. بدین خاطر برخی از صفات و افعال مادی برای معرفی و اعلام وجود الهی به عاریه گرفته شده است، زیرا یک نوآموز در ابتدای نگرش، وجود را در محسوسات میبیند. همچنین برای بیان بینیاز بودن و بینقص و کامل بودن خداوند نیز از بعضی کمالات که برای انسانها مصداق دارد استفاده شده است. پس صفات و افعالی در کتب انبیاء، مثل حرکت، نزول، صعود، رفتن، ایستادن، گشتن، نشستن، ساکن شدن، خارج شدن، و آمدن و عبور کردن، که همه آنها صفاتی مادی هستند و درباره جسم مصداق دارند، هرگز به مفهوم مادیشان به خداوند واحد و ازلی و ابدی اطلاق نمیشوند، بلکه برای بیان حضور و نظارت و توانایی و لطف و داوری باریتعالی بصورت تمثیل مورد استفاده قرار گرفتهاند. مزامیر حضرت داوید همچون هر اثر نبوی که سرچشمه از دریای بیکران وحی دارد به یک زمان و مکان و موضوع خاصی محدود نمیشود. بلکه به همه زمانها و نسلها تعلق دارد. هر مزموری، میتواند ضمن داشتن پیام آموزنده خود، ابعاد مختلف و رموز نهفته در خود داشته باشد و به موضوعهای مختلف در زمانهای متفاوت اشاره کند. چنانکه حضرت داوید مزامیرموسوم به هلل هگادول (از مزمور113تا 118 (را در وصف و ستایش خداوند بخاطر معجزات زمان خروج بنی اسراییل از مصر در زمان قدیم و مددهای الهی به موحدین در دوران خودش میسراید و بعدها، حزقیا از پادشاهان یهودا، بخاطر عظمت شکست خوردن سپاهیان سنْحریو) پادشاه آشور) و خلاصی قومش، همین مزامیر نبوی را با نگاهی و برداشتی در رابطه با شگفتیهای زمان خودش میسراید یا بازگو مینماید (690 تا 720 قبل از میلاد). روایتی به نقل از تلمود (باوا بترا 14ب) میگوید «داوید تهیلیم را بهمراهی ده تن از بزرگان یعنی حضرت آدم - ملکی صدق (بقولی لقب حضرت سام فرزند حضرت نوح) - حضرت ابراهیم - حضرت موسی - همان - یِدوتون - آصاف و فرزندان قُورح سرایید- مفسرین مذهبی در توضیح این روایت گفتهاند: حضرت داوید بسیاری از مزامیر دوران قبل از خود را به همراه مزامیری که حتی در دوره او توسط شعرای لوی چون آصاف و همان - یدوتون- سروده شده بودند با " با روئَح هقُودش" دریافت و گردآوری کرده است. شکی نیست که بسیاری از مزامیر به دوران بعد از داوید و حتی تا به زمان حشمونائیم نیز مربوط میشوند. مزمور (45 (را برخی به ازدواج داوید با دختر پادشاه صور و یا یکی از وصلتهای فرزند او سلیمان و برخی آنرا به ازدواج اَحĤو از پادشاهان بنیاسرائیل با "ایزِبِل" دختر پادشاه صیدون مربوط میدانند. مزمورهایی چون ( 74 (و(79 (از دوران خرابی شیلو (853- 875 قبل از میلاد). حشمونائیم و ویرانی خانه خدا سخن به میان آوردهاند. محقیقن (73 (مزمور را به خود داوید به عنوان سراینده اصلی و نه دریافت کننده منتسب میدانند. دو مزمور (72 (و(127 (به حضرت شلُمو(سلیمان) (836 -796 قبل از میلاد) نسبت داده میشد، هر چند در مزمور (72 (سلیمان موضوع شعر است و روشن نیست که آیا خود آنرا سروده یا مزمور درباره او سروده شده است. 12 مزمور به آساف که از اولین شعرای لوی در زمان داوید بوده نسبت داده میشود. 11 مزمور نیز به نوادههای «قورح» که در زمان پادشاهی «یِهوشافاط» (836 -713 قبل از میلاد) از پادشاهان یهودا، بعنوان شعرایی از جامعه لویها معرفی شدهاند منسوباند. یک مزمور به اتان ازراحی «و یکی به همان ازراحی» تعلق دارد که این شخصیتها که در کتاب پادشاهان به عنوان دانشمندان و شعرای معروف در ایام قدیم معرفی شدهاند. افسانههای تلمودی اتان ازراحی را لقب حضرت ابراهیم میدانند. مفسرین مزمور (90 (و بقولی (91 (را نیز به حضرت موسی نسبت دادهاند. برخی نیز مزمور(66 (را به « منَشه» (532-477 قبل از میلاد) از پادشاهان یهودا پس از توبه و بازگشت او بسوی دستورت الهی منسوب میدانن


البته میتوان تصور نمود که اکثر این مزامیر و تفیلاها به وقایع و ماجراهایی که بر سرایندگان و یا جامعه آنها گذشتهاند مربوط بوده، که در زبان و ادبیات خاص و نظم شعری در کلمات مختصر نقش گرفتهاند که درک کامل و واضح آنها را برای خواننده تااندازهای مشکل میسازد. همین روش عبارت پردازی و انشاء بلیغ و استعارهای است که بعد عارفانه و تقدسی خاص به آن بخشیده تا آنجا که یهودیان در موقعیتهای سخت و بیماری و افسردگی با تلاوت آن احساس آرامش میکنند و روحیه مییابند و معتقدند که کلمات ستایشگرانه تهیلیم نردبانی برای صعود و ارتباط قلبی و روحی نزدیکتر انسان با خداوند ایجاد مینماید، و روح و جسم آنها را جلا میدهند وشفا میبخشند



مزمور شصت و نهم

مزمور شصت و نهم

1.                 برای سالار مغنیان بر شوشنیم، مزمور داوید

2.                 خد.ایا من را نجات ده، زیرا آبها به جان من در آمده است

3.                 در خلاب ژرف فرو رفتهام جایی که نتوان ایستاد، به آبهای عمیق درآمدهام و سیل من را میپوشاند

4.                 از فریاد خود خسته شدهام و گلوی من مخدوش شده، و چشمانم از انتظار خد.ا تار گردیده است

5.                 آنانی که بیسبب از من نفرت دارند از شمار مویهای سرم زیادهاند، و دشمنان ناحق من که قصد هلاکت من دارند زورآورند، پس آنچه را غصب نکردهام، باز گردانم

6.                 ای خد.ا تو حماقت من را میدانی، و گناهانم از تو مخفی نیست

7.                 ای خد.اوند خد.ای صوااُت منتظرین تو به سبب من خجل نشوند، ای خد.ای (بنی) اسرائیل طالبان تو به سبب من را رسوا نگردند

8.                 زیرا به خاطر تو محتمل ملامت گردیدهام، و رسوایی روی من مرا پوشیده است

9.                 نزد برادرانم بیگانه شدهام، و نزد پسران مادر خود غریب

10.            زیرا غیرت خانة تو من را دربرگرفته است، و ملامتهای ملامتکنندگان تو بر من روا گردیده است

11.            روزه داشته جان خود را مثل اشک ریختهام، و این برای من خوار گردیده است

12.            پلاس را لباس خود ساختهام، و نزد ایشان ضربالمثل گردیدهام

13.            دروازهنشینان دربارة من حرف میزنند، و سرود مِی گساران گشتهام

14.            و اما من ای خد.اوند دعای خود را در وقت اجابت نزد تو میکنم، ای خد.ا در کثرت رحمانیت خود و راستی نجات خود من را مستجاب فرما

15.            من را از خراب خلاصی ده تا غرق نشوم، و از نفرت کنندگانم و از ژرفیهای آب رستگار شوم

16.            مگذار که سیلان آب من را بپوشاند و ژرفی من را ببلعد، و گور دهان خود را بر من ببندد

17.            ای خد.اوند من را مستجاب فرما زیرا رحمت تو نیکوست، به کثرت رحمانیتت خود بر من توجه نما

18.            و روی خود را از بندهات مپوشان، زیرا در تنگی هستم من را به زودی مستجاب فرما

19.            به جانم نزدیک شده آن را رستگار ساز، به سبب دشمنانم من را فدیه ده

20.            تو خواری و خجالت و رسوایی من را میدانی، و تمامی دشمنانم پیش نظر تو هستند

21.            سرزنش دل من را شکسته است و به شدت بیمار شدهام، انتظار مشفقی کشیدم ولی نبود، و برای تسلیدهندگان (منتظر شدم) اما نیافتم

22.            من را برای خوراک زرد آب دادند، و چون تشنه بودم من را سرکه نوشانیدند

23.            پس مائدة ایشان پیش روی ایشان تله باد، و چون مطمئن هستند دامی باشد

24.            چشمان ایشان تار گردد تا نبیند، و کمرهای ایشان را دائماً لرزان گردان

25.            خشم خود را بر ایشان بریز، و شدت غضب تو ایشان را دریابد

26.            خانههای ایشان مخروبه گردد، و در خیمههای ایشان هیچ کس ساکن نشود

27.            زیرا بر کسی که تو نشان کردهای جفا میکنند، و دردهای کوفتگان تو را اعلان مینمایند

28.            گناه بر گناه ایشان مزید کن، و در عدالت تو داخل نشوند

29.            از دفتر حیات محو شوند، و با صالحین مرقوم نگردند

30.            و اما من مسکین و دردمند هستم پس ای خد.ا نجات تو من را سرافراز سازد

31.            و نام خد.ا را با سرود تسبیح خواهم خواند، و او را با حمد تعظیم خواهم نمود

32.            و این پسندیدة خدا خواهد بود، بیش از گاو و گوسالهای که شاخها و سمها دارد

33.            حلیمان این را دیده شادمان شوند، و ای طالبان خد.ا دل شما زنده گردد

34.            زیرا خد.اوند فقیران را مستجاب میکند، و اسیران خود را حقیر نمیشمارد

35.            آسمان و زمین او را تسبیح بخوانند، آبها نیز و آنچه در آنها میجنبد

36.            زیرا خد.ا صیون را نجات خواهد داد و شهرهای یهودا را بنا خواهد نمود، تا در آنجا سکونت نمایند و آن را متصرف گردند

و ذریّت بندگانش وارث آن خواهند شد، و آنانی که نام او را دوست دارند در آن ساکن خواهند گردید